طالبان قدرت یا طالبان جهاد


نوشتهٔ دکتور زمان ستانیزی

استاد پوهنتون مطالعات عالئ پاسِفیکا در کلیفورنیا


در جواب اعتراض آقای الله محمد پیرامون نوشتهٔ "طالبان افغانستان را دارالحرب می دانند"


در آغاز ظهور اسلام دارالاسلام و دارالحرب اصطلاحات فقهی بودند که بعدها سیاسی شدند. دارالحرب به مناطقی اطلاق میشد که در آن مسلمانان زیر سلطهٔ حاکمان نامسلمانان زندگی می کردند و در مواردی نمی توانستند تمام مناسک دین را چنان که شاید اجرا کنند. سالها بعد مفهوم فقهئ دارالاسلام و دارالحرب رنگ سیاسی گرفت خاصتاً اینکه برخی از همین مناطق «دارالحرب» در مقابل مسلمانان شیوهٔ خصمانه اختیار کردند و مسلمانان را تهدید می کردند که به منظور دفاع از حق آزادئ اعتقادئ مردم ایجاب می کرد در مقابل شان جهاد اعلان شود. 


اسلامگرایان افراطئ معاصر حتی بدون تهدید به مسلمانان کشورهای غیرمسلمان را دارالحرب خوانده آنها را تکفیر کرده به منظور مسلمان ساختن شان برضد آنها جهاد اعلان می کنند. افراطیون جماعت اسلامئ پاکستان برای توجیه عملیات طالبان همین تعبیر را به کار برده، انتحاریان را شستشوی مغزی می کنند تا با کفاندن خود با مواد منفجره در محلات مزدحم کافر بکشند و برای اخذ اجر آن نزد حوریان بهشتی بروند.(برداشت کاملاً نادرست از اصطلاح قرانئ «حورعین»).


آقای الله محمد می نویسند که «طالبان و شرکا در افغانستان در برابر قوای نظامی خارجی جنگیده اند» 

اگر طالبان قوای خارجی (مسیحی) را کافر می دانند (تعریفی که با آیات صریح قران در مغایرت است) و با آنها می جنگند، انتخاب خود شان است. ولی به خاطر چند هزار عسکر «کافر» تمام سرزمین با نبات و حیوان و میلیونها مسلمان را کافر دانستن و با آنها معاملهٔ کفر کردن سؤال برانگیز است. حتی همین ادعای شان که اگر واقعاً در مقابل عساکر مسلح متهاجم کافر می جنگند، چرا بیش از ۹۵٪ قربانیان حملات شان مردم غیرمسلح و بی دفاع و اطفال زنها و متعلمین و محصلین و اتباع بی گناه کشور اند؟ این تناقض میان ادعا و عمل منافقت بیش نیست. چون اکثریت قاطع قربانیان حملات شان غیرامریکایی و غیراروپایی هستند، پس حتماً طالبان آنها را مسلمان نمی پندارند که کشور را حمام خون ساخته با مردم بی گناه به شیوهٔ دارالحرب معامله می کنند.


آقای الله محمد می نویسند که: «بنده فکر میکنم که کنون موضوع افغانستان جنبهء سیاسی یعنی بدست گرفتن قدرت دولتی را از نگاه های مختلفه ملی و منطقوی و بین المللی به خود گرفته است که ادامهء "جهاد" از نگاه سیاسی در برابر اشغال و حکومت های طرف معامله اشغال را در بر دارد.»


اگر معضلهٔ افغانستان را طوری که ایشان مدعی و من موافق شان هستم برای «بدست گرفتن قدرت» است، جهاد دانستن آن قسمت دوم جملهٔ شان را نقض می کند. چون جنگیدن برای به دست گرفتن قدرت را هم آقای الله محمد و هم طالبان به اشتباه «جهاد» می نامند. کلمهٔ جهاد از ریشهٔ جَهَدَ معنای دفاعی را افاده می کند، نه تعرضی را (کاری که پاکستان می کند) و نه برای به دست گرفتن قدرت (کاری که طالبان می کنند).


اثبات دیگر این واقعیت که طالبان برای قدرت سیاسی، نه برای جهاد (فی سبیل الله) می جنگند از این روند شان هویدا است که با امریکائیها که با آنها قدرت سیاسی مطرح نبود مصالحه کردند، ولی با دولت افغانستان که محل و مقر قدرت سیاسی است مصالحه نمی کردند، تا آنکه باید هزاران انسان بی گناه کشته و بی خانمان و آوره شوند، تا آنها برای مذاکره به منظور به دست آوردن قدرت سیاسی در موقف قویتر قرار گیرند. طالبان تحمیل این ستم و فاجعهٔ ننگین بالای مردم بی گناه را «جهاد» می نامند. مسلم است که انها طالبان قدرت اند، نه طالبان جهاد و از نام جهاد سؤ استفاده کرده، حقیقت را می پوشانند. پوشاندن حقیقت در لغت تعریف کفر است.