برآمد قیرگون ابری ز روی قیرگون دریا

چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

فرخی سیستانی


برآمد تیره گون ابری ز روی نیلگون دریا (۱)

گهی با آب در بیعت گهی با باد در بلوا


درین نیلوفرین چرخش طواف کهکشان ابر

چو عنقا بال گسترده به موج آسمان در وا


از آن شیپور پرهیبت که دهشت در فگند در خلق

خروش آذرخش خیزد میان میغ در یغما


سمند بی عنان رعد و قمچین نور افشانش

حجاب ابر بشکافد ز صدر کوه تا صحرا


مُغَبَر گشته آن جولانگه در آن جوقهٔ ابری

هراسان میدود هر سو به سان «ناقهٔ بیضأ» 


نگر گرداب طوفانزای گِرد گردن گردون

کزآن چون دُر ببارد اشک ابر در دامن دریا


گوهر سفتن چنین باید که با تسبیح ذکر او

حباب در رقص حیرت گشته چشم روشن صهبا


بُن عریان نیاندیشد دگر از رنج «بی بیرگی» 

حلول نفخ نیسانی بیاراست خلعت خضرا


دمن سبز و خرم خندد به زیر چتر پیروزه

غبار خاطر خضرش گهی پوشیده گه پیدا


بهاران سبزه میکارد که تا خُلد برین سازد

زهی پیرایش سبزگون شرح «اخرَج المرعی» 


«زمان» در حیرت آنکه زمین چون زمرد زیبد

فلک لولو فروپاشد برین دهر از برین بالا


۱ در هزار سال گذشته شعرای متعدد دری و فارسی کوشیده اند بهاریهٔ فرخی سیستانی را که از نظر صنعت شعری، خاصتاً قالب شعری، بی سابقه است، و از نگاه زیبایی کلام، حرکت، و صور خیال بی نظیر، در تقلید تقدیر کنند و شعری هموزن، همقافیه و هم موضوع با آن را در قید قلم آورند، منجمله:

مسعود سعد سلمان: سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت برصحرا

نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا

ازرقی هروی: چه جرم است اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا

زمین را سایبان بندد به پیش گنبد خضرا

امیر معزی: برآمد ساجگون ابری ز روی ساجگون دریا

بخار مرکز خاکی نقاب قبهٔ خضرا

«اشک ابر» کوششی است درین کشش که در هجرت از بهار بی خزان میهنم افغانستان به ادب دوستان تقدیم میکنم.  بهار ۱۳۸۳

۲ رمز زائیش و پیدایش است به زبان قران

۳ اصطلاح عرفانی است از حکیم ابوالمجد مجدود سنایی غزنوی

۴ اشاره به رستاخیر بهار است در قران: سورة الاعلی، آیة ۴


۰۸۱۱۲۱ - ۱۰۰۳۱۳ 

Ashk-e Abr.mp3