نوشتهٔ دکتور زمان ستانیزی
استاد علوم سیاسی پوهنتنون دولتئ کلیفورنیا
استعمار به معنی اعمار و آباد کردن کلمهٔ معنی مثبت داشت تا آنکه با اصطلاح سیاسئ colonialism به طور مترادف به کار رفت و دورهٔ استعمار اروپایان جزغصب منابع طبیعی، تسخیر قلمرو، تحکیم سیطره بر پیکر حکومت ها، استثمار و به اسارت کشیدن مردمان جهان سوم چیزی دیگری در قبال نداشت. ترادف و تعادل کاربرد کلمهٔ استعمار با استثمار معنئ هردو را کاملاً منفی ساخت و استعمار متضاد آزادی گردید.
آزادی، البته آزادی سیاسی، اصطلاح تعامل پذیرفته شدهٔ جهانی است برای توصیف و تعریف کشورهای که از استثمار استعمار به طور نسبی در امان مانده باشند. اصول علوم سیاسی یک کشور آزاد را دارنده چهار شرط ذیل می داند:
۱- قلمرو جغرافیایٓي مشخص،
۲- مردم که خود را به آن سرزمین متعلق بدانند،
۳- حکومت دارای مشروعیتی که از آن خلق و خطهٔ نمایندگی کند، و
۴- شناخت دپلوماتیک آن کشور از طرف یک یا چند کشور دیگر.
از نگاه ترادف و تضاد رابطهٔ بین استعمار و آزادی، دانشمندان کشورهای دنیا را به دو بخش تقسیم می کنند:
ردیف اول - کشورهای همیشه آزاد اند که محروسه، مستملکه، یا مستعمره کشور دیگری نبودند و آن چهار شرط آزاد بودن را دارا هستند. کشورهای جاپان، دنمارک، سویدن، سویس، انگلستان، روسیه، حبشه، نیپال و تعداد انگشت شماری از کشور های دیگر شامل این ردیف اند. این کشورها امتیاز و برازندگی خود را با نداشتن روز خاص آزادی به جهانیان اعلان میکنند.
ردیف دوم - بیش از یک صد و چند مستعمرهٔ به آزادی رسیده اند که معمولاً تاریخ اعلان آزادی یا به رسمیت شناختن دورهٔ پایان اسارت خود را به نام روز آزادی تجلیل میکنند.
بعضی از این مستعمرات سابق روی ملحوظات آیدیولوژیک و سیاسی مصلحتاً خود را در ردیف کشورهای ردیف اول قرار می دهند. این کشورها با آنکه مستعمره کشور دیگری بوده اند، ولی به نحوی به همیشه آزاد بودن سرزمین خود تظاهر میکنند و روزهای خاصی را به نام روز آزادی تجلیل نمی کنند. از جمله کامرون، لیبیا، سومالیا، کانادا و افریقای جنوبی که هرکدام مستعمرهٔ فرانسه، ایتاتیا یا انگلستان بودند. مقابلتاً در جهان فقط یک کشور همیشه آزاد از ردیف اول است که عمداً خود را در ردیف مستعمره های سابق قرار داده روز آزادی، «استرداد استقلال» را تجلیل میکند - و آن افغانستان است.
استعمارغرب تقریباً تمام کشورهای غیر اروپایی دنیا را مستعمره خود ساختند. سه کشور اسلامئ ترکیهٔ عثمانی، پارس (ایران امروزی)، و افغانستان از استثناأت بودند که آزادی خود را حفظ کرده مستعمرهٔ اروپایان نگردیدند، علی الرغم آن که از اثرات ناگوار استعمار شدیداً خساره مند شدند.
ترکیهٔ عثمانی بیش از ۸۵٪ قلمرو و متعلقات خود را از دست داد. تعزیرات اقتصادی و محدودیتهای بر تحکیم قوانین نافذ کشور را از طرف اروپایان پذیرفت و در نهایت در دوران جنگ اول ۷۰٪ اناتولیه (ترکیه امروزی) هم از تصرف آن بیرون رفت که به تعقیب آن خلافت عثمانی سقوط کرد. ولی ترکیه صرف دوران بعد از تشکیل جمهوریت در ۱۹۲۳ را اساس قرار داده خود را یک کشور همیشه آزاد قلمداد می کند.
ایران امروزی با امضای معاهدات گلستان و ترکمانچای قسمتی از سرزمینهای خود را از دست داد و در زمان هردو جنگ جهانی قلمرو آن به دو بخش شمال و جنوب در قبضهٔ روسیه و انگلیس درامد. روسها حتی در داخل قلمرو ایران امروزی جمهوری مهاباد و حکومت خودمختار آذربایجان را تأسیس کردند. علاوه بر آن روسها و انگلیسها رضا خان شاه ایران امروزی را به سبب تمایلش به المان نازی مخلوع و به افریقا تبعید کردند.
در مقایسه با ترکیه و ایران امروزی که در دورهٔ های خاص تاریخ به اثر مداخلات استعماریون آزادی شان زیر سؤال رفت، افغانستان از استعمار غرب کمتر متضرر شد و آزادی آن هرگز زیر سؤال نرفت. صرف در مدت چهل سال (۱۸۷۹-۱۹۱۹) زمامدارئ یعقوب خان، عبدالرحمن خان و حبیب الله خان حسب سه پیمان مختلف (۱۸۷۹ گندمک، ۱۸۹۳ دیورند، و ۱۹۰۵ کابل) گسترش روابط سیاسئ افغانستان با روسیه مشروط به موافقهٔ انگلیسها گردید. امیر امان الله خان در معاهدهٔ ۱۹۱۹ کابل این محدودیت را نپذیرفت و درعوض استقلال حاکمیت کامل بر سیاست خارجی کشور را به نام «استرداد استقلال» افغانستان اعلان کرد.
صرف نظر از استعمال مناسب یا معنی لغوی آن، اصطلاح «استرداد استقلال» یک پیام آنی و ضرورت وقت بود و نهایت مؤثر. زمانی که اکثریت جوامع بشری زیر سلطهٔ استعمار غرب دست و پا میزدند، هر اصطلاح وعبارت که مفهوم به زانو در آوردن استعمار اروپایی را مژده میداد، جانبخش و امیدبخش بود. اما مشکل که استعمال این اصطلاح در درازمدت ایجاد کرد اینکه امتیاز همیشه آزاد بودن افغانستان را زیر سؤال برد چون به مستعمره بودن کشور دلالت میکند. محبوبیت امیر امان الله خان و برکناری نابهنگام او از قدرت ملت را در نهایت متألم و اندوهگین ساخت و سبب شد که نسل های بعدی لزوم تصحیح اصطلاح «استرداد استقلال» را مطرح نکنند. حکومات بعدی هم بدون توجه به حساسیت مسأله هرسال روز «استرداد استقلال» را به حیث روز «آزادئ افغانستان» تجلیل کردند و میکنند.
چرا این سؤال در شرایط برهم ریختهٔ سیاسئ کنونئ کشور مطرح میگردد؟ تصحیح این بخش تاریخ موضِع و موقف هواخواهان افتخارات ملی را در مقابل آن عدهٔ تقویه میکند که ارزشهای های فرهنگی را توهین میکنند، بهترین رهبران سیاسی افغانستان را تحقیر میکنند، افغانیت را هویت قومی دانسته از آن به مفهوم هویت ملی انکار میکنند، و چون منکر افغان و افغانیت هستند، منکر آزادی افغانستان هم هستند، بدتر از همه چون افتخارات تاریخئ افغانستان را به دیدهٔ حقارت می نگرند، در صدد تغییر نام افغانستان هستند. حرمت گذاشتن به امتیاز همیشه آزاد بودن افغانستان، برازندگئ و شایستگی است که در سطح جهانی نصیب صرف چند کشور محدود گردیده، و در شرایط استقرار متزلزل کنونی در بیداری شعورسیاسی، تقویت غرور ملی، و توانمندئ روحیهٔ میهن دوستی نهایت مؤثر بوده میتواند.
پذیرفتن این واقعیت بدان معنی نیست که از عظمت و بزرگواری امیرامان الله خان بکاهد. شخصیتی که از مترقی ترین پادشاهان افغانستان بود و اندیشه های اعتلا و کوششهای متمدن سازی او جامعهٔ افغانستان را درظرف ده سال اقلاً یک قرن به جلو انداخت. ولی همزمان اشتباهات حکومتدارئ او را نباید نادیده گرفت. کمبود تجربه یک مرد ۲۶ سالهٔ تازه به قدرت رسیده در سیاست بین المللی خاصتاً در رویا رویی با استعمار کهن انگلیس قابل قدر است، ولی خالی از اشتباه نبود.
ما میتوانیم اعلیحضرت شاه امان الله خان را به بهترین تمثال اندیشه های مترقی دانسته حق حرمت او را ادا کنیم، ولی ضمن آن برای افغانستان هیمشه آزاد در ردیف کشورهای همیشه آزاد دیگر جهان روز ملی دیگری از افتخارات کشور را تجلیل کنیم. تا حرمت همیشه آزاد بودن افغانستان جایگاه خاصی را در تاریخ کشور حفظ کند.
رسم کنونی تجلیل آزادی درافغانستان هم مخالف معیارهای جهانی است، و هم مخالف تعامل منطقه. کشورهای ترکیه و ایران امروزی، با آنکه نسبت به افغانستان از استعمار بیشتر متضرر شده اند، خود را همیشه آزاد میدانند و روز آزادی را تجلیل نمی کنند. پس افغانستان که در رابطه به آزادی و استعمار گذشته درخشان تر از ترکیه و ایران امروزی دارد، چرا هممانند مستعمره های انگلیس چون هند و پاکستان «استرداد استقلال» را جشن می گیرد؟
افتخار همیشه آزاد بودن افغانستان را در ردیف کشورهای خاص و انگشت شمار جهان قرار میدهد. کشوری که با مبارزات پیگرانهٔ ضد استعماری آن نام افتخار آفرین کسب کرده که نباید عوض شود، بلکه با این افتخارش باید پاینده، سربلند و آزاد بماند. پس به امتیاز همیشه آزاد بودن افغانستان باید هممانند کشورهای همیشه آزاد دیگر جهان به این توصیف و تعریف آن چنان حق حرمت گذاشت که شایسته آن است و با واقعیت های تاریخ مطابقت داشته باشد.