نوشتهٔ دکتور زمان ستانیزی
ارج میگذاریم به روان پاک هزاران شهید با نام و گمنام جنگ سوم افغان و انگلیس که یک صد سال پیش در همین روزها گُرز محکمی بر پیکر استعمار انگلیس کوبیدند. به شهامت و جان نثاری آنان سر تعظیم فرود می آوریم و به کارنامه حماسی شان احترام میگذاریم. به پاس جانبازی آن مردان راه حق که نه تنها تهدید سیاه استعمار را از فضای کشور زدودند، بلکه آنسوی خط دیورند را هم از اشغال ستم هند بریتانوی آزاد نمودند.
اما با تأسف حاصل تمام این قهرمانی ها و جان بازی ها برباد رفت زیرا بر اثر بیخبری امیر امان الله خان از اوضاع جبهات جنگی و ترغیب گماشتگان استخبارات انگلیس در دربار، شاه جوان و کم تجربه نه تنها متارکه را بدون شرط پذیرفت، بلکه به عقب نشینی یک جانبهٔ قهرمانان دلیر از جبهات جنگ هم تن در داد.
هر مرد آن معرکه قهرمان است و سزاوار ستایش بی پایان. معمولاً در جمع بندیها جزئیات مهم زندگینامهٔ ها در غبار تعمیمات غایب می شوند و شخصیتها در گرد لشکر به عدد تبدیل میشوند. برای اینکه این «اعداد» را دوباره به گونهٔ شخصیت ها شناسایی کنیم و از ابعاد آموزشی آنها بیاموزیم ناگزیریم «مشت نمونهٔ خروار» را بررسی بهتر کنیم. این نبشته لزوماً قدمی است در چنین کوشش.
در میان آن رادمردان بزرگواری بود به نام شاه دوله خان ساپی (صافی) (بعداً جرنیل) که به فرمان امیر آمان الله خان در جمع آوری لشکر ۲۳۰۰۰ نفری اقوام مسیت (مسعود) و وزیر نقش اساسی را بازی کرد. او از طرف آزادیخواهان به حیث وزیر حربیهٔ وزیرستان انتخاب شد. (صفحهٔ ۲۳۲ تذکرهٔ (Who‘s Who of Afghanistan-Adamec). شاه دوله خان ساپی در ظفرمندانه ترین عملیات نظامی جنگ سوم افغان و انگلیس مبارزین راه آزادی را به حملهٔ بر قلعه مستحکم نظامی انگلیسها در وانهٔ وزیرستان جنوبی سوق داد و سلسلهٔ شکستهای پیاپی بعدی آنگلیسها را به حرکت در آورد. (افغانستان در مسیر تاریخ نوشتهٔ روانشاد میرغلام محمد غبار - صفحات ۷۶۳ - ۷۶۵). مهمترین کار او زمانی صورت گرفت که در نتیجهٔ عقب کشی یکجانبهٔ قوای افغانی از مواضع آزاد شده، انگلیسها در جبههٔ خیبر از تخلیهٔ ډکه سر باز زدند. شاه دوله خان به عمل متقابل دست زد و قلعهٔ وانه را دوباره تسخیر کرد. او حتی زمانی که انگلیسها از ډکه عقب کشی کردند باز هم حاضر نبود قلعهٔ وانه را تخلیه کند. تا آنکه به اثر فشار انگلیسها و اصرار و بلاخره احضار اعلیحضرت امان الله خان شش ماه بعد از متارکهٔ رسمئ جنگ او آخرین افسر افغانی بود که به تاریخ ۱۴ نوامبر ۱۹۱۹ قلعهٔ وانه را تخلیه کرد و انگلیسها به خاطر دسترسی دوباره به قلعهٔ وانه تیلگرامهای تبریکیه به هر سو فرستادند.
امیر امان الله خان در برابر خدمات بی نظیرش از شاه دوله خان ساپی قدردانی کرد، ولی درخواست انگلیس را مبنی بر اینکه رهبرانی که در مقاومت اقوام سرحدی علیه انگلیس سهم گرفته بودند باید از ولایات سرحدی دور نگهداشته شوند، پذیرفت. به این سبب به شاه دوله خان رتبهٔ جرنیلی اعطا کرد، ولی همزمان او را از میان قوم ساپی اش در ولایت مشرقی به لوگر «تبعید داخلی» کرده و مصلحتاً متقاعد کرد. اقوام مسیت و وزیر که از اقدام حکومت آگاه شدند از امیر خواستند تا بگذارد آنها با قاید بزرگ شان بپیوندند. حکومت به سران آنها اجازهٔ اقامت در لوگر داد. امروز بازماندگان سران اقوام مسیت و وزیر در قلعهٔ کیشن ولسوالی محمد آغهٔ لوگر اقامت دارند و در فاصله نه چندان دور آرامگاه جرنیل شاه دوله خان ساپی در قلعهٔ جرنیل که به نامش مسمی است قرار دارد.
بزرگ مرد دیگری که در این بزرگداشت صد ساله به او حرمت میگذاریم محمد علم خان ستانیزی غندمشر (بعداً فرقه مشر) است. او یک صد سال پیش در علی خیل با قوائ منظم تحت قومانده اش همراه با لشکرهای قومئ که با آنها پیوسته بودند بالای محاذهای انگلیس حمله را آغاز کرد و انگلیسها را به سوی پیواړ تعقیب کرد.
در پیواړ قوای فاتح محمد علم خان با قوای شاه محمودخان یک جا انگلیسها را زیر آتش گرفتند به فرار مجبور ساختند (غبار - صفحات ۷۶۳ - ۷۶۶). شاه محمودخان چنان گرویده شجاعت و دلیری محمدعلم خان شد که در دوره صدارتش نایب الحکومه بزرگترین ولایت افغانستان یعنی کندهار با اختیارات کامل ملکی و نظامی مقرر گردید.
فرقه مشر محمد علم خان که خصلتاً مردم دوست بود، از دوره امانیه به اینسو در استحکام و ادارهٔ حکومت وظایف مهم را به عهده گرفته بود و در راه خدمت به مردم از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. محمد ظاهر شاه به پاس خدمات مختلفش به وی یک مدال ستور درجه اول، یک مدال لمر اعلی، و یک نشان سردار عالی اهدا کرد. محمدعلم خان در حل قیام ساپی در مشرقی نقش عمده داشت. وی زمانی که به حیث قوماندان نظامی و نایب الحکومه کندهار مقرر شد، در آبادی و سرسبزی شهر کوشید و درختان ناجو را از هرات به منظور غرس به کندهار آورد و در احداث انهار برای سر سبزی شهر اقدامات لازم کرد. به دلیل مردمداری و مروتی که محمد علم خان داشت، مردم کندهار او را بابا خواندند. (صفحهٔ ۱۸۲ - A Biograpical Dictionary of Contemporary of Afghanistan) ولی حکومت مرکزی از محبوبیت وی در میان مردم هراسید، برای همین او را به کابل خواست و به حیث رئیس تنظیمهٔ مقرر کرد.
محمدعلم خان متوجه رکود و فساد اداری شد و نظر به خصلت غریب پروری اش در یک روز پرونده های ۱۵۰۰ تن زندانئ بی گناه را شخصاً در جلو زندانیان پاره کرده آنها را از زندان آزاد کرد. حکومت وقت این جرأتش را هم تاب نیاورد و خواست او را به نحوی از صحنهٔ دور کند. در نهایت به فرمان محمد ظاهرشاه «مصلحتاً» متقاعد گردید.
فرقه مشر محمدعلم خان ستانیزی درپایان عمر دراز و پر ثمرش در هند چشم از جهان پوشید و مرقدش در دهلی در حضیرهٔ پنج پیر در جوار مقبرهٔ عارف بزرگ نظام الدین اولیا قرار دارد.
آرزومندم سرزمین افغانستان دلیران بیشتر امثال ایشان را به جامعه تقدیم کند. با افتخار خود را سعادتمند و خوشبخت میدانم که در ارتباط خانوادگی از فیض و برکت این دو رادمرد بهره مند شده ام و به هردو ایشان حرمت بی پایان میگذارم چون اولی جد بزرگم بود و دومی عم بزرگوارم، و من در برابر هردو آنها نهایت کوچکم.